بهبود
در نشریات گروه پزشکی-
زمینه و هدف
استفاده از مکمل ها و ویتامین های موضعی جهت تسریع بهبود در زخم های سوختگی مکررا اتفاق افتاده است. این پژوهش با به کارگیری ویتامین ث موضعی بر زخم های سوختگی تاثیر این محلول را بررسی کرده است.
مواد و روش هااین پژوهش با مشارکت سی بیمار دچار سوختگی درجه دو در یک اندام وسیع یا دو اندام با سوختگی مشابه انجام شد. زخم های بیماران به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در ناحیه آزمایش محلول ویتامین ث علاوه بر پماد سیلورسولفادیازین استعمال شد و در ناحیه کنترل به طور روتین تنها پماد سیلورسولفادیازین استفاده شد. زخم ها در روزهای اول، سوم، هفتم و چهاردهم توسط چک لیست بیتز جنسن بررسی و به آنها امتیاز داده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقیاین پژوهش با کسب اجازه از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی سبزوار انجام شد (Code: IR.MEDSAB.REC.1394.60).
یافته هااز تعداد سی بیمار بستری در بخش، هشت نفر مرد و دوازده نفر خانم بودند. میانگین سنی آنها 11/90±43/03 و شاخص توده بدنی بیماران 4/08±27/ 82 بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری نشان داد. میانگین نمره نهایی زخم بین دو نوع درمان از نظر آماری معنادار است (0/047= P). به عبارتی میزان بهبود زخم در دو گروه تفاوت معنا داری دارد و ویتامین C موضعی تاثیر معنا داری بر بهبود زخم داشته است. میانگین نمره نهایی زخم در دو گروه آزمایش و کنترل، در روزهای یکم و سوم تقریبا برابر بوده و در این زمان وضعیت زخم در دو گروه تفاوتی نداشته است، اما از روز سوم بهبود زخم در گروه آزمایش افزایش یافته و در روز چهاردهم به حداکثر رسیده است که نشان می دهد سرعت بهبود در گروه دریافت کننده ویتانین ث افزایش یافته است.
نتیجه گیریسرعت بهبودی زخم در گروه دریافت کننده ویتانین ث افزایش یافته است.
کلید واژگان: ویتامین ث، بهبود، سوختگی، زخمBackground and AimTopical supplements and vitamins have often been used to accelerate the healing of burn wounds. This study investigated the effects of topical application of vitamin C solution on burn wounds.
Methods & MaterialsThis research was performed on 30 patients with extensive second-degree burns on one or two organs with similar burns. The study subjects were randomly divided into the intervention and control groups. The intervention group received topical application of vitamin C solution in addition to silver sulfadiazine ointment in the burn area; however, only silver sulfadiazine ointment was applied in the burn area in the control group. The wounds were examined and scored on days 1, 3, 7, and 14 using the Bates-Jensen Wound Assessment Tool. The collected data were analyzed in SPSS using repeated-measures Analysis of Variance (ANOVA).
Ethical ConsiderationsThis study was approved by the ethics committee of sabzevar university medical sciences. (Code: IR.MEDSAB.REC.1394.60).
Results Eighteen of the 30 examined patients were male and 12 were female. Their Mean±SD age and body mass index were 43.03±11.90 years and 27.82±4.08 kg/m2, respectively.ConclusionThe repeated-measures ANOVA data indicated that the study groups were significantly different concerning the final mean scores given to the wounds (P=0.047). In other words, the research groups significantly differed in wound healing; thus, topical application of vitamin C significantly improved wound healing in the study participants.
Keywords: Vitamin C, Wound healing, Burns, Wound -
هدف
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی بهبود کیفیت آموزشی مبتنی بر فاکتورهای مدیریت بر مبنای ارزش های اسلامی انجام شده است.
مواد و روش هاپژوهش حاضر بر مبنای هدف، کاربردی و بر مبنای ماهیت داده ها نیز از نوع کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس شهر تهران به تعداد 2800 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه بخش کمی از فرمول کوکران استفاده شد. بنابراین 338 نفر از مدیران مدارس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه های آماری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها در پژوهش حاضر پرسشنامه ای محقق ساخته بود. روایی و پایایی ابزار مورد سنجش و تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون هایی نظیر تحلیل عاملی تاییدی بهره گرفته شد.
یافته هایافته های حاصل از تحلیل نشان داد که عوامل ارزشهای فردی، ارزشهای اجتماعی و ارزشهای راهبردی بر ارتقای کیفیت آموزشی در مدارس شهر تهران تاثیر می گذارند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر ، توجه به عوامل مدیریت بر مبنای ارزش های اسلامی بر ارتقای کیفیت آموزشی در مدارس تاثیر می گذارد.
کلید واژگان: بهبود، کیفیت آموزشی، مدیریت بر مبنای ارزش های اسلامیPurposeThe aim of this study was to evaluate the improvement of educational quality based on management factors based on Islamic values.
Materials and MethodsThe present study was applied based on the purpose and quantitative based on the nature of the data. The statistical population included all school principals in Tehran with 2800 people. The Cochran's formula was used to determine the sample size of a small fraction. Therefore, 338 school principals were selected as the research sample. In this study, multi-stage cluster sampling method was used to select statistical samples. The data collection tool in the present study was a researcher-made questionnaire. The validity and reliability of the instrument were evaluated and confirmed. Tests such as confirmatory factor analysis were used to analyze the data.
FindingsThe findings of the analysis showed that the factors of individual values, social values and strategic values affect the improvement of educational quality in schools in Tehran.
ConclusionBased on the results of the present study, attention to management factors based on Islamic values affects the improvement of educational quality in schools.
Keywords: improvement, educational quality, management based onIslamic values -
مقدمه
زگیل تناسلی، یک عفونت شایع منتقل شونده جنسی است که باعث اختلال در کیفیت زندگی بیمار می شود. از گیاهانی که در طب سنتی جهت درمان زگیل تناسلی به آن اشاره شده، عصاره چای سبز می باشد. با توجه به اینکه به درمان های جدید و بهبود یافته در زگیل های خارجی آنوژنیتال نیاز است و هم چنین با توجه به تاکید بر استفاده از داروهای خانگی و گیاهی و رواج آن در خانواده ها و استفاده آن توسط خود بیمار و صرفه جویی در هزینه های بهداشتی به علت عدم نیاز به مراجعه به پزشک، مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه ای تاثیر کرم عصاره چای سبز با محلول پدوفیلین بر روند کاهش ضایعات زگیل تناسلی انجام شد.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 98-1397 بر روی 76 زن مبتلا به زگیل تناسلی انجام شد. افراد به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله، کرم عصاره چای سبز، 3 بار در روز و در گروه کنترل محلول پدوفیلین هفته ای یک بار استعمال شد. بیماران هر دو هفته تا 12 هفته یا بهبود کامل ضایعات مراجعه نموده و تعداد ابعاد و درصد کاهش ضایعات در فرم ارزیابی ضایعات ثبت شد.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هاتعداد و ابعاد ضایعات در هفته های 4، 6 و 8 پس از مداخله نسبت به قبل از مداخله، بین دو گروه عصاره چای سبز و پدوفیلین معنی دار بود (001/0p <) و در گروه پدوفیلین نتایج بهتری نشان داد، اما بر اساس نتایج آزمون من ویتنی، تفاوت آماری معنی داری از نظر تعداد و ابعاد ضایعات در طی 10 هفته پس از درمان بین دو گروه وجود نداشت (001/0p <). تعداد و ابعاد ضایعات در طی 10 هفته مداخله نسبت به قبل از مداخله در دو گروه معنادار بود (001/0p <).
نتیجه گیریمیزان بهبودی ضایعات پس از اتمام دوره درمان در گروه چای سبز با پدوفیلین یکسان بود، لذا با توجه به موفقیت آمیز بودن نتایج پژوهش حاضر، توصیه به استفاده از این محصول به عنوان جایگزین مناسب پدوفیلین در درمان زگیل تناسلی می گردد.
کلید واژگان: بهبود، زگیل تناسلی، عصاره چای سبز، محلول پدوفیلینIntroductionGenital wart is a common sexually transmitted infection which impairs the patient's quality of life. One of the plants which is mentioned in traditional medicine for the treatment of genital warts is green tea extract. Considering the need for new and improved treatments for external anogenital warts, as well as the emphasis on the use of home and herbal medicines and its prevalence in families and its use by the patient and saving the health costs due to the lack of need to refer to physician, this study was performed with aim to compare the effect of green tea extract cream with pedophylline solution on the reduction of genital wart lesions.
MethodsThis clinical trial study was performed in 2018-2019 on 76 women with genital warts. The subjects were randomly divided into the intervention and control groups. In the intervention group, green tea extract cream was used 3 times a day and in the control group, pedophiline solution was used once a week. The patients in both groups referred every two weeks until 12 weeks or complete recovery of lesions and the number of dimensions and percentage of reduction of lesions were recorded in the lesion assessment form. The validity and reliability of the tool were confirmed by the views of the experts and Cronbach's alpha coefficient r=89%. Data were analyzed by SPSS software (version 22). P
ResultsThe number and dimensions of lesions were significant between the two groups of green tea extract and pedophylline in weeks 4, 6 and 8 after the intervention compared with before the intervention (p <0.001) and showed better results in the pedophylline group. But, according to the results of Mann-Whitney test, no statistically significant difference was found between the two groups in the number and size of lesions during the 10 weeks after treatment (p <0.001). The number and dimensions of lesions were significant between the two groups during 10 weeks of intervention compared to before the intervention (p <0.001).
ConclusionThe rate of healing of lesions after the end of treatment in the green tea group was the same as pedophylline, so considering the success of the results of the present study, it is recommended to use this product as a suitable alternative to pedophylline in the treatment of genital warts
Keywords: Genital warts, Green Tea Extract, Improvement, Pedophiline Solution -
مقدمه
ایران کشوری با ویژگیهایی همچون نابرابری اجتماعی و تحول اپیدمیولوژیک پیچیده است که گروهی از جمعیت آن بهره مند ی و برخورد اری کافی از خد مات سلامت ند ارند. بیمه سلامت یک ابزار نوید بخش برای د ستیابی به پوشش همگانی مراقبت های بهد اشتی می باشد. این مطالعه با هد ف تبیین عوامل اثرگذار د ر بهبود و اثربخش نمود ن بیمه پایه سلامت انجام شد.
روش کارد ر این مطالعه کیفی، 15 نفر از مد یران ارشد وزارت بهد اشت و سازمان بیمه سلامت به روش نمونه گیری مبتنی بر هد ف انتخاب شد ند. د اد ه ها با استفاد ه از راهنمای مصاحبه و به روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. د اد ه ها پس از ضبط و پیاد ه سازی، با استفاد ه از روش تحلیل محتوا آنالیز گرد ید.
یافته هاعناوین اصلی حاصل از تحلیل د اد ه ها شامل عوامل مد یریتی، اجرایی، عوامل سیاستی، تکنولوژیکی، تشکیلاتی، اقتصاد ی و فرهنگی و 25 عنوان فرعی بود.
نتیجه گیریلزوم توجه بیشتر به عوامل تسهیل گر و بازد ارند ه حاصل از مطالعه و انتخاب استراتژی های مناسب جهت بهبود وضعیت موجود، می تواند منجر به ارتقاء کمی و کیفی بیمه پایه سلامت گرد د.
کلید واژگان: عوامل اثرگذار، بهبود، اثربخشی، بیمه پایه سلامت، مطالعه کیفیIntroductionIran is a country with characteristics such as social inequality and complex epidemiological evolution, in which a group of its population does not have adequate health services. Health insurance is a promising tool to achieve universal health coverage. This study aimed to explain the factors affecting the improvement and effectiveness of basic health insurance.
MethodsIn this qualitative study, 15 senior managers of the Ministry of Health and the Health Insurance Organization were selected by purposive sampling. The data were collected using interview guidelines and semi-structured in-depth interviews. All interviews were transcribed. Data were analyzed using the content analysis method with in-situ analysis.
ResultsBy analyzing the data, seven categories (managerial, executive, political, technological, organizational, economic, and cultural factors) and 25 sub-categories were identified.
ConclusionIt is necessary to consider facilitators and inhibiting factors extracted from the study and select appropriate strategies to improve the current situation. It can lead to the quantity and quality improvement of basic health insurance.
Keywords: Effective Factors, Improvement, Effectiveness, Basic Health Insurance, Qualitative Study -
مقدمه
تاخیر در ترمیم زخم اپی زیاتومی با افزایش خطر عفونت همراه بوده و جلوگیری از عفونت زخم پرینه، از اجزای اصلی مراقبت روزمره مادران است. جهت بهبود سریع تر زخم اپی زیاتومی، روش های کم هزینه، موثر، مناسب، در دسترس و قابل پذیرش توسط زنان مورد توجه بوده که از جمله این روش ها می توان از گیاهان دارویی نام برد، لذا مطالعه حاضر با هدف مرور سیستماتیک مطالعات انجام شده در رابطه با تاثیر گیاهان دارویی بر بهبود زخم اپی زیاتومی در ایران انجام شد.
روش کارجستجوی الکترونیکی در پایگاه های اطلاعاتی Iranmedex،Magiran ، SID، Web of Science، Science Direct، Scopus، Pubmed و همچنین موتور جستجوی Google scholar با کلیدواژه های فارسی شامل: اپی زیاتومی، بهبود زخم، پرینه، گیاهان دارویی، داروهای گیاهی و کلید واژه های انگلیسی شامل: Episiotomy، Wound healing، Perineum، Herbal Medicine و Medicinal Plants انجام شد. جستجوی ترکیبی کلیدواژه ها با استفاده از عملگرهای بولین AND و ORانجام شد. بازه زمانی جستجو از زمان مشاهده تا دسامبر 2019 بود. بر اساس چک لیست CONSORT 2010مطالعاتی که نمره 18 و یا بیشتر گرفتند، وارد مطالعه شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام شد.
یافته هادر این مطالعه 28 کارآزمایی بالینی شامل 19 نوع از گیاهان دارویی مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج مطالعات، اکثر گیاهان در بهبود زخم اپی زیاتومی موثر بودند.
نتیجه گیریبرای بهبود زخم، گیاهانی مانند صبر زرد، زردچوبه و اسطوخودوس که دارای خواص ضدالتهابی، ضدباکتریایی و آنتی اکسیدانی هستند، گزینه های مطلوبی می باشند. به علت ناکافی بودن تعداد مقالات در برخی موارد و وجود تناقض در نتایج برخی مقالات دیگر، نمی توان در مورد این گیاهان اظهارنظر قطعی کرد، لذا جهت اثربخشی قطعی این مداخلات توصیه می شود که مطالعات آتی وسیع تر و با حجم نمونه بیشتری انجام شود.
کلید واژگان: اپی زیاتومی، ایران، بهبود، پرینه، زخم، گیاهان داروییIntroductionDelay in episiotomy wound healing is associated with an increased risk of infection; prevention of perineal wound infection is a major component of daily care for mothers. For more quickly healing of episiotomy wounds, low cost, effective, convenient, accessible and acceptable methods are considered by women; medicinal plants are of these methods. Therefore, this systematic review was performed with aim to investigate the effects of medicinal plants on the episiotomy wound healing in Iran.
MethodsElectronic search was done in databases of Iranmedex, Magiran, SID, Web of Science, Science Direct, Scopus, Pubmed, as well as Google Scholar search engine with Persian and English keywords including: Episiotomy, Wound healing, Perineum, Herbal Medicine, and Medicinal Plants. Combined searches of the keywords was performed using OR and boolean AND operators. The search period was from observation to December 2019. According to the CONSORT 2010 checklist, the studies with a score of ≥18 were included in the study. Data analysis was performed qualitatively.
ResultsIn this study, 28 clinical trials including 19 types of medicinal plants were studied. According to the results of the studies, most plants were effective in episiotomy wound healing.
ConclusionPlants such as as Aloe Vera, Turmeric and Lavender that have anti-inflammatory, antibacterial and antioxidant properties are desirable options for wound healing. Due to insufficient number of articles in some cases and inconsistency in the results of some other articles, we can't definitively comment about these plants. Therefore, for definitive effectiveness of these interventions, further studies with larger sample size are recommended.
Keywords: Episiotomy, Healing, Iran, Medicinal Plants, Perineum, Wound -
مقدمه
در فقه امامیه و قانون مجازات اسلامی بهبود برخی آسیب ها موجب کاهش بخشی از دیه آنها دانسته شده است. با این وجود، به روشنی مشخص نشده که تحقق بهبود تا چه زمانی می تواند چنین تاثیری بر میزان دیه داشته باشد. عدم تعیین زمان خاص برای این امر، سپری شدن یک سال از جنایت و گذشت زمان متعارف سه انگاره قابل طرح در این زمینه به شمار می رود. اما به نظر می رسد هر سه انگاره فوق دچار اشکالاتی است که ارایه دیدگاهی استوار و مبتنی بر مبانی فقه امامیه و سیستم قضایی کشور را ضرورت می بخشد. در این مطالعه، متون اصلی فقه امامیه، با رویکردی توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه گیریدر مساله تعیین بازه زمانی مجاز برای تحقق بهبود به جای تاکید و تمرکز بر لزوم تعیین مدت مشخص برای تحقق بهبود، بایستی با محوریت بخشی به نظریه کارشناسی در خصوص تحقق یا عدم تحقق بهبود و نیز مدت زمان تحقق آن تصمیم گیری شود. این دیدگاه علاوه بر این که در نظام قضایی کنونی ایران قابل اجراتر و کاراتر است، متکی بر برخی گزاره های فقهی استوارتر است. بر این اساس، در این مطالعه با تفکیک سه حالت "عدم تشخیص بهبود"، "تشخیص عدم بهبود" و "تشخیص بهبود"، حکم مخصوص هر یک از این حالات با محوریت بخشی به سازمان پزشکی قانونی به طور مستقل و تفصیلی بیان می شود.
کلید واژگان: بهبود، بازه زمانی، کارشناسی، تشخیصForensic Medicine, Volume:26 Issue: 1, 2020, PP 101 -112IntroductionIn Imami jurisprudence and the Islamic Penal Code, the recovery of some injuries has been considered to reduce a part of their atonement. However, it is not clear how long the realization of recovery can have such an effect on the amount of atonement. Lack of determination of specific time for this, the passage of one year from the crime, and passage of usual time are the three paradigms that can be considered in this regard. However, it seems that all the above three paradigms have some drawbacks that make it necessary to present a solid and based view of the principles of Imami jurisprudence and the judicial system of the country. In this study, the main texts of Imami jurisprudence were investigated by descriptive and analytical approach.
ConclusionIn determining the permissible time range for recovery instead of emphasizing and focusing on the need to determine a specific period for recovery, it should be decided by focusing on the expert opinion on the realization or non-realization of recovery and also the time of its realization. This view, in addition to being more efficient and effective in the current Iranian judicial system, is more stable according to some jurisprudential propositions. Accordingly, in this study, by separating the three modes of "non-diagnosis of recovery", "diagnosis of non-recovery" and "diagnosis of recovery", the special sentence of each of these cases is expressed independently and in detail by focusing on the Legal Medicine Organization.
Keywords: Recovery, Time Range, Expertise, Diagnosis -
مقدمهچندین روش برای درمان اسکارهای کلوئیدی توصیف شده است که در هیچیک از آنها موفقیت درمانی 100% نبوده است. رادیوتراپی در میزان بروز عود، بیشترین تاثیر را دارد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر براکی تراپی با دوز بالا توام با جراحی و ارزیابی میزان رضایتمندی بیماران انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه گذشته نگر، 5 بیمار با 10 ضایعه کلوئیدی درمان شده با اکسیزیون جراحی و دوز بالای براکی تراپی تحت بررسی قرار گرفتند. براکی تراپی با دوز توتال 12 گری در 3 جلسه انجام شد.یافته هامیانه سایز اولیه ضایعات قبل از براکی تراپی 48/153 میلیمترمربع بود. میزان بهبود اسکار با نمره دهی POSAS توسط مشاهده گر 2/3±1/17(32-11)و با نمره دهی POSAS توسط بیماران 5/11±8/20(51-5) بود. میانگین مدت عود 9/0 ± 3/26 ماه بود. میزان عود در 2 ضایعه کلوئیدی (20%) بود. به جز یک بیمار در هیچیک از بیماران عارضه ای گزارش نشد.نتیجه گیریبنظر می رسد، اکسیزیون کلوئید توام با براکی تراپی با دوز بالا در درمان کلوئید درمانی موثر است و منجر به نتایج خوب زیبایی و بهبود علائم می شود.کلید واژگان: کلوئید، براکی تراپی با دوز بالا، اکسیزیون، زیبایی، بهبودBackgroundSeveral options are described to treat keloid scars, none of them being 100% successful. Radiotherapy is suggested to have the most significant effect on recurrence rate. The aim of the study is to evaluate the effectiveness of High-dose brachytherapy combined with surgery and to evaluate patient satisfaction.
Methods and Material: We retrospectively enrolled 5 patients with 10 keloids, treated by surgical excision and high-dose-rate (HDR) brachytherapy. Total dose was 12 Gy in 3 fractions.ResultsThe median size of the lesions before brachytherapy was 153.48 mm2. The improvement of scars of scoring POSAS by observer and patient were 17.1±3.2 (11-32) and 20.8±11.5 (5-51), respectively. Mean of recurrent time was 26.3±0.9 months. With a median follow-up of 60 months, the overall recurrence-free response rate for all keloids was 20%. Except for one patient, in other patients seen no complications.ConclusionIt seems that keloid excision followed by HDR brachytherapy is effective in the eradication of keloids in treatment. It also resulted in a good cosmetic rate and relief of symptoms.Keywords: Keloid, High, dose brachytherapy, Excision, Cosmetic, Relief -
زمینه و هدفسازمان بهداشت جهانی بر اهمیت تاثیر نظارت حمایتی بر اثربخشی ارائه خدمات بهداشتی تاکید دارد. تاکنون ابزار یا مقیاس ویژه ای برای بررسی وضعیت نظارت به طور کلی و نظارت حمایتی به طور خاص، در نظام ارائه مراقبت های اولیه سلامت در ایران طراحی نشده است. هدف از انجام این پژوهش، طراحی و روانسنجی ابزار ارزیابی وضعیت نظارت حمایتی از دیدگاه کارکنان و ناظران مراکز بهداشتی می باشد.مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع مقطعی است. پس از بررسی اسناد علمی معتبر بین المللی در زمینه نظارت حمایتی و با توجه به شرایط نظام سلامت کشور، بانک سوالات شامل 41 گویه برای ابزار کارکنان و 33 گویه برای ابزار ناظران فراهم شد. روایی ابزارها به روش های صوری و محتوایی تعیین گردید. برای تعیین روایی صوری، پرسش نامه ها از نظرسطح دشواری، میزان تناسب و ابهام توسط 10 نفر از افراد متخصص در این زمینه بررسی شدند. روایی کمی محتوا از طریق ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوا تعیین شد. پایایی پرسش نامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش آزمون- بازآزمون با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین گردید.یافته هاپس از انجام دقیق مراحل روایی و پایایی، ابزار کارکنان و ناظران به ترتیب با 30 و 32 گویه طراحی شدند. آلفای کرونباخ برای پرسش نامه ناظران 89/0 و برای پرسش نامه کارکنان 94/0 بوده است. ضریب همبستگی پرسش نامه ناظران و کارکنان به ترتیب 95/0 و 78/0 و معنی دار بود (001/0=p).نتیجه گیریبا عنایت به اعتبار و پایایی مناسب ابزار ارزیابی وضعیت نظارت حمایتی، پرسش نامه های مذکور می توانند ابعاد مختلف نظارت حمایتی را در سیستم های بهداشتی مورد اندازه گیری قرار دهند.
کلید واژگان: نظارت حمایتی، بهبود، عملکردBackground And ObjectivesThe world Health Organization’s publications show the important role of supportive supervision to improve the effectiveness of health service delivery. There is no specific tool to assess the supervision status generally and supportive supervision specifically in primary health care system in Iran. This study aimed to develop and do the psychometric of a tool to assess supportive supervision status from the perspective of health workers and supervisors.Materials And Methodsthe plesent study is a cross- sectional study After reviewing scientific international documents about supportive supervision, and regarding Iran’s health system context, a question bank was made including 41 questions for health workers tool, and 33 questions for supervisors. Face and content validity were determined for these tools. For face validity, the questionnaires were evaluated by 10 experts considering difficulty level, appropriateness and ambiguity of questions. Both quality and quantity methods were used to evaluate content validity of tools. The quantity method was conducted by Content Validity Ratio and Content Validity Index. Cornbrash’s Alpha coefficients and test-retest methods using Pearson’s Correlation Coefficient were used to assess the reliability of the questionnaires.ResultsAfter completing validity and reliability tests, the health workers and supervisors tools had 30 and 32 questions, respectively. Cornbrash’s Alpha coefficients for these two questionnaires were 0.89 and 0.94. Pearson’s test was conducted to assess the correlation between test and retest. Pearson’s Correlation coefficient for health workers’ questionnaire was 0.78, and it was 0.95 for health supervisors (p=0.001).ConclusionAccording to the appropriate level of validity and reliability of these tools, we can use them to assess the various aspects of supportive supervision in primary health systems.Keywords: Supportive supervision, Improvement, Performance -
مقدمهاپی زیاتومی به معنای برش عضلات پرینه در مرحله دوم زایمان با هدف وسیع کردن دهانه خروجی لگن و افزایش سرعت خروج سر جنین و شایع ترین برش جراحی در مامایی است. امروزه از روش های غیردارویی مختلفی در زمان بارداری و حین زایمان جهت کاهش نیاز به اپی زیاتومی و بعد از زایمان جهت کاهش درد و ترمیم زود هنگام آن استفاده می شود. مطالعه حاضر با هدف مروری بر تعدادی از این روش ها انجام شد.روش کاردر این مطالعه از تمام کارآزمایی های بالینی انجام شده در مورد روش های کاهش نیاز به اپی زیاتومی و بهبود سریع و کاهش درد آن تا دی 1393 استفاده شد. برای دستیابی به اطلاعات لازم از پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Sciencedirect، googlescholar، SID و IranMedex استفاده شد. در مجموع 20 مطالعه بر اساس معیار جداد مورد بررسی قرار گرفت که از میان آن ها 17 مقاله ایرانی و 3 مقاله خارجی بود.یافته هابررسی ها نشان داد اکثر روش های کاهش نیاز به اپی زیاتومی (ماساژ پرینه، ورزش های کگل و...) که در دوران بارداری و حین زایمان صورت گرفته و نیز گیاهان دارویی (آلوئه ورا، زردچوبه، اسطوخودوس، گل همیشه بهار، آناناس، بابونه و. .) که بعد از اپی زیاتومی جهت بهبود زخم و کاهش درد مورد استفاده قرار گرفته است، موثر بوده است، ولی در مجموع برای شناخت بهتر این گیاهان و عوارض احتمالی آن ها مطالعات بیشتری لازم است.نتیجه گیریبه طور کلی اکثر روش های استفاده شده برای کاهش نیاز به اپی زیاتومی و بهبود آن موثر بوده، ولی باید مطالعات بیشتری برای شناخت عوارض احتمالی آن ها انجام شود.
کلید واژگان: اپی زیاتومی، بهبود، کاهش درد، گیاهان داروییIntroductionEpisiotomy means cutting the muscles of perineum during the second stage of labor to widen pelvic outlet and speed up the withdrawal of the fetal head; it is the most common surgical incision in midwifery. Today، a variety of non-pharmacological methods during pregnancy and labor are used to reduce need for episiotomy and after delivery for pain reduction and early recovery. This study was performed with aim to review some of these approaches.MethodsIn this study، all clinical trials which have been conducted to reduce the need for episiotomy and quick recovery and pain reduction after that until 2014 were used. To obtain the necessary information، the databases of PubMed، Sciencedirect، googlescholar، SID and Iranmedex were used. A total of 20 studies were evaluated based on the Jadad criteria and among them، there were 17 Iranian paper and 3 English articles.ResultsThe results showed that the majority of methods used during pregnancy and childbirth for reducing the need to episiotomy (perineal massage، Kegel exercises، etc.)، as well as medicinal plants (Aloe vera، turmeric، lavender، marigold، pineapple، chamomile، etc.) used after episiotomy for wound healing and reducing pain are effective، but generally، further studies are needed for better understanding of these plants and their possible complications.ConclusionIn general، most of the methods used to reduce the need for episiotomy and improve healing are effective، but more studies should be performed for better understanding of their possible complications.Keywords: Episiotomy, Reducing pain, Healing, Medicinal herbs -
سابقه و هدفدر بیماران مبتلا به پوپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک (Idiopathic Thrombocytopenic Purpura،ITP) که با وجود درمان استروئیدی، پلاکت آنها افزایش ندارد و یا با قطع استروئید پلاکت آنها افت میکند. اسپلنکتومی انجام می شود. این مطالعه به منظور، بررسی اثر اسپلنکتومی در بیماران مبتلا به پورپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک مزمن انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه کوهورت بصورت گذشته نگر، بر روی کلیه بیماران مبتلا به ITP که طی 10 سال بدلیل عدم پاسخ به درمان دارویی در بیمارستانهای شهید بهشتی و شهید یحیینژاد بابل تحت عمل اسپلنکتومی قرار گرفتند، انجام شد. از پرونده این بیماران سن، جنس، زمان شروع درمان دارویی، زمان انجام اسپلنکتومی، تعداد پلاکت هنگام تشخیص بیماری، قبل و بعد از عمل، پاسخ به درمان (میزان بهبودی) و نیاز به درمانهای دیگر استخراج و مورد بررسی قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه تعداد 41 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد پلاکت بلافاصله پس از اسپلنکتومی در 4 بیمار (8/9%) بهبود نسبی پیدا کرد و در 37 بیمار (2/90%) بهبود کامل یافت. عدم پاسخ در هیچ بیماری دیده نشد. در پیگیری بیماران با میانه 12 ماه (1 تا 101 ماه)، شکست درمان در 4 بیمار (8/9%)، بهبود نسبی در 2 بیمار (9/4%) و بهبودی کامل در 35 بیمار (3/85%) دیده شد.نتیجه گیرینتایج مطالعه، نشان داد که اسپلنکتومی درمان مناسب جهت بهبود پایدار در بیمارانی است که به درمان دارویی پاسخ نداده اند.
کلید واژگان: پورپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک، اسپلنکتومی، تعداد پلاکت، بهبودBackground And ObjectiveSplenectomy considered as second line therapy in management of patients with idiopathic thrombocytopenic purpura (ITP) whom did not respond to corticosteroid or the platelet decreased after corticosteroid cessation. The aim of the present study was to determine the response to splenectomy in chronic ITP patients.MethodsThis retrospective cohort study was performed on all patients with ITP who underwent splenectomy at Shahid Beheshti and Yahyanejad hospitals during 10 years. Age، sex، time of initial treatment، time of surgery، platelet counts at time of diagnosis، pre- and post-operative platelet counts، respond to treatment and receiving treatment، extracted from the patient''s registry.FindingsFrom 41 patients، the immediate postoperative response was partial in 4 patients (9. 8%) and complete in 37 patients (90. 2%). Non-response was not seen in any patient. The median follow-up was 12 months (range: 1-101 months). In long-term follow up، complete response (CR) was achieved in 4 patients (85. 3%) and partial response was achieved in 2 (%4. 9) of patients and treatment failure was achieved in 4 patients (9. 8%).ConclusionAccording to the results of this study، many of patients with ITP who underwent splenectomy have long term remission and splenectomy is a safe and effective method of treatment for these patients.Keywords: Idiopathic thrombocytopenic purpura, Splenectomy, Platelet counts, Remission -
در اساس نامه سازمان جهانی بهداشت1 (WHO) سلامت «نه تنها نبود بیماری یا معلولیت»، بلکه «حالت بهینه خوب بودن جسمی، روانی و اجتماعی» تعریف شده است (گزارش سازمان جهانی بهداشت، 2001). مفهوم سلامت روانی نیز از نظر WHO چیزی فراتر از نبود اختلال های روانی و شامل 1- خوب بودن ذهنی، 2- ادراک خودکارآمدی، 3- استقلال و خودمختاری، 4- کفایت و شایستگی، 5- وابستگی میان نسلی و 6- خودشکوفایی توانمندی های بالقوه فکری و هیجانی است (همان جا). اختلال رفتاری- روانی عبارت است از حالات قابل توجه بالینی که با تغییر در تفکر، خلق، هیجان یا رفتار مشخص و با ناراحتی و تشویش شخصی و یا اختلال کارکرد زندگی همراه باشد. این تغییرات در گستره هنجار جامعه قرار نمی گیرند و به صورت واضح غیرعادی و بیمارگونه و مداوم یا عودکننده هستند (همان جا؛ سادوک2، سادوک و رالز3، 2009).
گرچه WHO از سال 1946 میلادی برای سلامت تعریف سه بعدی زیستی، روانی و اجتماعی را بیان کرده است، اما در بیشتر کشورها دو بعد روانی و اجتماعی سلامت تا حد زیادی به وسیله متولیان سامانه سلامت و حاکمان کشورها نادیده گرفته شده، که البته کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از حدود دو دهه پیش WHO نسبت به این بی توجهی زیان بار هشدار جدی داده و به نقش نزدیک به 85 درصدی عوامل روانی- اجتماعی تاثیرگذار بر سلامت اشاره کرده است. به دنبال آن کشورهای توسعه یافته به سرعت راهکارهایی برای اصلاح بهداشت روانی- اجتماعی جوامع خود تدارک دیده، به مرحله اجرا در آورده اند. به نظر می رسد زمان آن فرا رسیده که کشور ما نیز به طرح این موضوع مهم و حیاتی بپردازد؛ این مقاله با هدف بررسی نارسایی های سلامت روانی- اجتماعی و ارایه راهکارهای بهبود آن، نیز وظایف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و رسالت فرهنگستان علوم پزشکی ایران در این زمینه تنظیم شده است.
بر پایه اظهار نظر سازمان جهانی بهداشت (2001) در سال 1990 میلادی از ده بیماری که بیشترین میزان ناتوانی را در جهان سبب شده اند، پنج مورد آن مربوط به بیماری های روانی است (افسردگی اساسی4، سوء مصرف دارو و الکل5، اختلال خلقی دو قطبی6، اسکیزوفرنی7 و اختلال وسواسی- اجباری8). بر پایه پیش بینی های پژوهشگران بین المللی بار اختلال افسردگی، حوادث و سوانح، عوارض جنگ، خشونت و صدمه به خود از سال 1990 تا سال 2020 به ترتیب از رتبه چهارم به دوم، نهم به سوم (گفتنی است کشور ما درحال حاضر از این نظر در بدترین وضعیت است)، شانزدهم به هشتم (احتمال افزایش این رتبه پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 و واکنش های پس از آن بیشتر شده است)، نوزدهم به دوازدهم و هفدهم به چهاردهم جابه جا می شود (کریستوفر9، آلن10 و لوپز11، 1996). در جدیدترین پیش بینی WHO بار اختلال افسردگی از سال 2002 به سال 2030 میلادی در کشورهای توسعه یافته از رتبه چهارم به رتبه نخست و در کشورهای در حال توسعه از رتبه چهارم به رتبه دوم پس از HIV/AIDS می رسد. همچنین بار بیماری دیابت که یک اختلال روان تنی است، از رتبه بیستم در سال 2002 به رتبه یازدهم در سال 2030 میلادی کاهش می یابد (سازمان جهانی بهداشت، 2008). در ایران بار بیماری های روانی و اختلال های روانی- رفتاری پس از حوادث عمدی و غیرعمدی، رتبه دوم را در سال 1382 به دست آورده است (نقوی، 2007). تمامی این پبش بینی ها از اهمیت توجه جهانی به سلامت روان در دو دهه آینده حکایت می کند.
بر پایه اظهارنظر کمیسیون عوامل تعیین کننده روانی- اجتماعی سلامت WHO نزدیک 85 درصد عوامل تاثیرگذار بر سامانه سلامت، به جز عوامل زیستی و ژنتیک است، که به نظر می رسد در تمامی کشورها، از جمله ایران، نادیده گرفته شده است. اگرچه برای سلامت اجتماعی تعریف و شاخص گذاری یکسان جهانی وجود ندارد، متناسب با هر منطقه شاخص های خاصی به کار رفته است. از دیدگاه صاحب نظران ایران شاخص های سلامت اجتماعی عبارت است از: نبود فرد فقیر، خشونت، تبعیض جنسی، بیکاری و تبعیض قومی- نژادی- منطقه ای؛ کنترل رشد جمعیت؛ برابری همگان در برابر قانون؛ رعایت پیمان حقوق بشر و سایر پیمان های مرتبط با حقوق انسان؛ آموزش اجباری و رایگان تا پایان دوره راهنمایی؛ دسترسی همگان به خدمات سلامت؛ وجود امنیت و آزادی عقیده؛ احساس رضایت از زندگی؛ زیرپوشش بیمه بودن تمامی مردم؛ توزیع عادلانه درآمدها (حق افراد داده شود و همه برای کسب درآمد فرصت برابر داشته باشند)؛ مشروعیت حکومت نزد مردم؛ انتخاب حاکمان به شیوه مردم سالارانه و نظارت مردم بر آن ها (رفیعی، سمیعی، امینی رازانی و اکبریان، 2010).
برخی واقعیت های روانی اجتماعی ایران 1- روند شیوع اعتیاد در ایرانالف- طی 20 سال گذشته از سال 1357 تا 1377 به طور متوسط میزان بروز سوء مصرف مواد سالانه 8 درصد رشد داشته و به بیان دیگر به طور تقریبی هر 12 سال دو برابر شده است. مقایسه این نرخ با نرخ رشد جمعیت، که طی 20 سال گذشته به طور متوسط 63/2 درصد بوده است، نشان گر سه برابر بودن میزان رشد بروز سوء مصرف مواد نسبت به نرخ رشد جمعیت است. همچنین میزان مصرف تزریقی مواد در 10 سال گذشته 330 درصد رشد داشته است، به بیان دیگر رشد متوسط 33 درصدی در هر سال (رحیمی موقر، محمد و رزاقی، 2002)!
ب- پژوهش کیفی بررسی مشکل های اجتماعی در اولویت ایران (مدنی، وامقی و رفیعی، 2007، به نقل از مدنی، 2008) از افراد صاحب نظر با کاربرد روش دلفی1 نشان داد 15 مشکل اعتیاد، بیکاری، خشونت، بی اعتمادی اجتماعی، فقر اقتصادی، فساد، تبعیض اجتماعی، بی عدالتی در برخورداری از قدرت، نزول ارزش ها، افزایش میزان جرایم، سیاست های اقتصادی، معضل ترافیک، مسایل آموزش و پرورش، رعایت نشدن حقوق شهروندی و نابرابری در اجرای قانون مورد اجماع صاحب نظران است. بنابراین اعتیاد به عنوان مهم ترین مشکل اجتماعی ایران در نظر گرفته شده است.
اثرات مفید موقت مواد مخدر عبارت است از: دردزدایی، اضطراب زدایی، نشاط افزایی، جسارت زایی و مهارگسیختگی و اثرات تداوم در مصرف مواد مخدر عبارت است از ایجاد وابستگی فیزیکی و روانی و تحمل2. مرداب اعتیاد محصول پدیده فریبنده اثرات مفید و گذرای مواد و درگیرشدن در دام پدیده وابستگی و تحمل است.
2- یافته های پژوهشی سلامت روان در ایرانالف- بررسی سلامت روان در ایران (نوربالا، محمد، باقری یزدی و یاسمی، 2000، 2001، 2002 و 2004) روی 35014 نفر از جمعیت بالای 15 سال (نزدیک 001/0 خانوارها) با کاربرد پرسش نامه سرندی 28 گویه ای سلامت عمومی3 (GHQ-28) شیوع اختلال روانی در سال 1378 را در کل کشور، استان تهران و شهر تهران به ترتیب 21 درصد (9/25% زنان و 9/14% مردن)، 2/21 درصد و 5/21 درصد گزارش کرد.
ب- همه گیرشناسی4 اختلال های روان پزشکی در ایران (محمدی و همکاران، 2002، 2003 و 2005) روی 25180 نفر از جمعیت بالای 18 سال با کاربرد آزمون 904 گویه ای برنامه اختلال های عاطفی و اسکیزوفرنیا5 (SADS) شیوع اختلال روانی در سال 1380 را در کل کشور و استان تهران به ترتیب 10/17 درصد (4/23% زنان و 8/10% مردان) و 29/14 درصد نشان داد.
ج- بررسی سلامت روانی شهر تهران، در راستای پروژه سنجش عدالت در سلامت (نوربالا، باقری یزدی، اسدی لاری و واعظ مهدوی، 2011؛ نوربالا، باقری یزدی و محمد، 2009) روی 19370 نفر از جمعیت بالای 15 سال شهر تهران با کاربرد پرسش نامه GHQ-28 شیوع اختلال روانی شهر تهران را 2/34 درصد (9/37% زنان و 6/28% مردان) برآورد کرد.
این آمارها در حالی است که بر پایه آمار سازمان جهانی بهداشت (2008) میزان شیوع اختلال روانی در 14 کشور دنیا بین 3/4 درصد در شانگهای چین تا 4/26 درصد در ایالت متحده آمریکا متغیر بوده است.
3- ناپایداری در ساختارها، مدیریت ها، ارزش ها و تصمیم گیری ها در ایرانموارد بسیاری از این ناپایداری ها در تاریخ پس از انقلاب اسلامی به روشنی به چشم می خورد.
4- روند ازدواج و طلاق در ایرانبر پایه آمار منتشرشده دفتر مطالعات دینی- اجتماعی- روان شناختی سازمان ملی جوانان ایران (2010) در سال 1388 نسبت به سال 1387 ازدواج یک درصد و طلاق 8/13درصد رشد داشته است، به بیان دیگر رشد منفی نیم درصدی ازدواج و رشد 14 درصدی طلاق در شهرها و رشد 8/4 درصدی ازدواج و 8/12 درصدی طلاق در روستاها! بر پایه آمار منتشرشده سازمان ثبت احوال کشور در 5 سال گذشته (89-1384) طلاق 59/37 درصد رشد مثبت داشته است. یکی از نکات قابل توجه در این مورد آمار بالای طلاق زوج های جوان میان 20 تا 29 سال است که در تمام این پنج سال تکرار شده است (روزنامه آرمان، 2011).
5- روند مصرف داروهای ضداضطراب در ایرانمیانگین مصرف داروهای ضداضطراب در فاصله سال های 1997 تا 1999 و 2007 تا 2009 در ایران در مقایسه با سایر کشورهای آسیایی، رشد قابل توجه داشته است (قدس، 2010).
6- فرار مغزهابر پایه گزارش صندوق بین المللی پول در سال 2006 ایران در میان 91 کشور توسعه یافته و در حال توسعه، بالاترین نرخ فرار مغزها را به خود اختصاص داده است، به صورتی که سالانه 150000 تا 180000 نفر از افراد تحصیل کرده به کشورهای دیگر مهاجرت کرده اند (توکل، 2010).
وضعیت موجود و آن چه که لازم است مورد توجه قرار گیرد، به صورت خلاصه بدین شرح است: 1- اهمیت سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی در سامانه سلامت کشورها و نیز ایران تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. بنابراین برای آینده سلامت روانی و اجتماعی جهان و نیز ایران احساس نگرانی می شود. 2- آمار اختلال های روانی در ایران در مقایسه با سایر کشورها وضع خوبی ندارد. 3- جامعه ایرانی، جامعه ای هیجانی، نگران، غمگین، حرمت شکن، غیرقابل پیش بینی و به تعبیر برخی بزرگان و مسئولان غیراخلاقی، قانون گریز و نظارت ناپذیر است، که همگی از عوامل خطر بروز اختلال روانی و بیماری های روان- تنی است. 4- در ایران افراد متاهل نسبت به افراد مجرد، به دلایل گوناگون از سلامت روانی بهتری برخوردار نیستند، موضوعی که جای فکر و نگرانی دارد. 5- در ایران سیر فزاینده آمار طلاق، در شهر و روستا نگران کننده است که نشان گر وجود مشکل و آسیب در خانواده و دست کم اختلال در روابط میان فردی است. 6- مهار نشدن، بلکه رشد سیر شیوع پدیده اعتیاد در ایران، با وجود همه مقابله های جدی صورت گرفته پیش و پس از انقلاب، نشان گر ناموفق بودن اقدامات انجام شده بوده، اعتیاد را به مقوله مهم آسیب زای روانی- اجتماعی کشور تبدیل کرده است. 7- اگر در بعد پیش گیری از بروز عوامل تنش زا، در سطح خانواده و اجتماع اقدامی اساسی و بنیادی صورت نگیرد، آینده ای ناخوشایند برای کشور پیش بینی می شود. 8- آموزه های دینی و موازین اخلاقی و معنوی جدا از نگاه سیاسی و دیدگاه حاکمان دینی، از عوامل موثر در تامین، حفظ و ارتقای سلامت روانی به حساب می آید. 9- زمینه سازی برای کاهش نگرانی و ایجاد فضای آزاد و بانشاط، همراه با امنیت و رفاه اجتماعی و برخورداری جامعه از حقوق وکرامت انسانی و قابل پیش بینی، همگی در سطح نخست پیش گیری سلامت روانی- اجتماعی قرار می گیرد، موضوعی که نادیده گرفته شده است و تدبیری جدی می طلبد. 10- آگاهی بخشی به همه اقشار جامعه و همه مسئولان تقنینی، اجرایی، قضایی، نظامی، امنیتی و اطلاع رسانی درباره عوامل سبب ساز آسیب های اجتماعی و اختلال های روانی و بار این اختلال ها بر سلامت، فرهنگ و اقتصاد جامعه از اولویت های بسیار مهم است.
در این بخش به استناد مجموعه بحث های بیان شده در کمیته طرح جامع سلامت روان کشور، موضوع نامه شماره 20386 مورخ 22/4/1383 جناب آقای سید محمد خاتمی، رییس محترم وقت جمهوری اسلامی ایران (نوربالا و یاسمی، 2004) -که با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت رفاه و تامین اجتماعی، سازمان نظام پزشکی، انجمن علمی روان پزشکان ایران، انجمن علمی روان شناسی بالینی ایران، سازمان بیمه خدمات درمانی، انستیتو روان پزشکی تهران، مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور، سازمان بهزیستی کشور، نماینده ای از کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی و جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تدوین شده است- و با بهره گیری از تجربه های شخصی، راهبردها و راهکارهایی برای اصلاح سلامت روانی- اجتماعی جامعه ایران بیان می شود:الف) راهبردهای اختصاصی پیشگیری سطح نخست سلامت روان: 1- انجام بررسی های دوره ای نیازسنجی با هدف به روز کردن اولویت های ارتقای سلامت روان جامعه، 2- آموزش و آگاه سازی تمام مردم در مورد سلامت روان، 3- تقویت مهارت های مرتبط با سلامت روان، مانند مهارت های زندگی، مهارت های فرزندپروری، مهارت های شغلی و مهارت های زندگی سالم، 4- ایجاد و تقویت سامانه های حمایت اجتماعی، 5- مداخله های اجتماعی با هدف کاهش استرس و ارتقای سلامت روان، 6- تاب آوری فردی1، 7- تقویت شبکه های ارتباطی محله ای، مشارکت شهروندان و فعالیت های محله ای2، 8- توانمندسازی اجتماعی3، 9- مداخله در بحران برای وضعیت هایی مانند طلاق، جدایی، بلایا و آسیب های دیگر، 10- کنترل عوامل خطر شناخته شده برخی مشکلات و بیماری ها مانند خودکشی، خشونت، اعتیاد، صرع، عقب ماندگی ذهنی و...، 11- پیش گیری از کودک آزاری و دیگر خشونت های خانگی، 12- دفاع از تمامی برنامه های مرتبط با سلامت روان، 13- پیش گیری از بروز تنش های خانوادگی و اجتماعی و مدیریت علمی در موارد بروز آن ها و 14- پایش، ارزشیابی و انجام پژوهش های ضروری مرتبط.
ب) راهبردهای اختصاصی پیشگیری سطح دوم سلامت روان: 1- گسترش کمی و کیفی طرح ادغام بهداشت روان در سامانه مراقبت های بهداشتی اولیه4 (PHC) در روستاها با هدف سرند، تشخیص، ارجاع، درمان و پیگیری فعال بیماران روانی، 2- گسترش کمی و کیفی طرح بهداشت روان شهرها به وسیله رابطان بهداشتی، 3- گسترش کمی و کیفی مراکز ارایه خدمات سرپایی و بستری بیماران روان پزشکی، 4- پوشش بیمه ای (دولتی، خصوصی و تکمیلی) خدمات روان پزشکی سرپایی و بستری، 5- عزم عمومی و ملی برای انگ زدایی از اختلال های روانی و بیماران روانی، 6- اجرایی کردن اختصاص 10 درصد تخت های بیمارستان های عمومی به بیماران روانی و گسترش روان پزشکی رابط- مشاور، 7- تامین دارو و تجهیزات به روز مورد نیاز ارایه خدمات روان پزشکی، 8- افزایش سهم اعتباری بودجه بهداشت روان از بودجه بهداشت و درمان کل کشور، 9- تامین نیروی انسانی مورد نیاز گروه بهداشت روان در سطوح گوناگون تخصصی تا رسیدن به استاندارد جهانی، 10- سامان دهی خدمات روان شناختی و مشاوره با هماهنگی مراجع مرتبط، 11- بهبود کمی وکیفی آموزش روان پزشکی و علوم رفتاری در دوره دانشجویی، کاورزی و تخصصی و 12- انجام بررسی های دوره ای مربوط به بروز و شیوع اختلال های روانی و اعلام روند شیوع و بروز این اختلال ها به صورت مستمر به مسئولان و مردم.
ج) راهبردهای اختصاصی پیشگیری سطح سوم سلامت روان: 1- ایجاد و گسترش مراکز درمان روزانه5 برای بیماران روانی مزمن، 2- گسترش ارایه خدمات ویزیت در منزل برای بیماران روانی مزمن، 3- گسترش خدمات توان بخشی و کاردرمانی برای بیماران روانی مزمن، 4- آموزش و حمایت مادی و معنوی خانواده های بیماران روانی و 5- تقویت و گسترش سازمان های مردم نهاد در امر پیش گیری، درمان و توان بخشی بیماران روانی.
وظایف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورد تامین، حفظ و ارتقای سلامت اجتماعیلازم است وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور 1- عوامل اجتماعی تاثیرگذار بر سلامت را شناسایی، تعیین محدوده و با موازین بومی و فرهنگی درجه بندی نماید، 2- تاثیرات جسمی- روانی و حتی اقتصادی عوامل اجتماعی را بر جامعه بررسی نماید، 3- فراز و فرود و سیر عوامل اجتماعی و تاثیر آن ها را به طور مداوم بررسی نماید، 4- سهم دستگاه ها، نهادها و اشخاص (تقنینی، اجرایی، قضایی، انتظامی، خصوصی و...) برهم زننده سلامت اجتماعی را تعیین و به آن ها و جامعه اطلاع رسانی نماید و 5- با فرهنگ سازی دستگاه ها، نهادها و اشخاص برهم زننده سلامت اجتماعی را از تداوم کار باز دارد.
به بیان دیگر وزارت بهداشت، به همان صورت که به آلودگی های زیستی، میکروبی، صوتی و... حساسیت نشان داده، اقدامات به جا و لازم انجام می دهد، ضرورت دارد نسبت به تنش های روانی- اجتماعی و ناهنجاری های ارتباطی نیز حساس و چاره جو باشد. بنابراین لازم است برای رسیدن به جامعه ای آرام و به دور از تنش، برخوردار از تعادل هیجانی، سرشار از سرور و شادی و پرهیز از غم و خشم افراطی و مراعات کننده جنبه های ارتباطی آحاد افراد بر مبنای اخلاق انسانی و الهی، وزارت بهداشت مشوق، بلکه هدایت گر سیاست گذاران، قانون گزاران، متولیان اجرایی، قضایی، نظامی، انتظامی، امنیتی و ارشادی باشد.
وظایف فرهنگستان علوم پزشکی در تامین سلامت روانی- اجتماعی1- ارسال نامه رئیس فرهنگستان به وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مبنی بر غفلت اساسی در زمینه بهداشت روانی- اجتماعی و ضرورت توجه بیش از پیش به این حوزه برای بهبود ساختار سازمانی، نیروی انسانی، بودجه و اعتبارات به میزان سهم عوامل روانی- اجتماعی تاثیرگذار بر سلامت جامعه، 2- ارسال نامه رئیس فرهنگستان به رئیسان محترم سه قوه، مبنی بر توجه به سلامت روانی- اجتماعی و ضرورت حمایت کامل از وزارت بهداشت و سایر متولیان و دلسوزان این حوزه برای اجرایی شدن پیشنهادهای ارایه شده، 3- دیده بانی و بررسی دقیق وکارشناسانه مستمر شاخص های سلامت روانی- اجتماعی و بازتاب دادن روند مثبت و منفی آن همراه با پیشنهادهای کارشناسی شده به وزارت بهداشت و سایر مسئولان مرتبط با هدف بهبود تدریجی سلامت در این حوزه.
در پایان به تغییر نعمت از دیدگاه قرآنی اشاره می شود:الف) ذٰلک بان الله لم یک مغیرا نعمه انعمها علیٰ قوم حتیٰ یغیروا ما بانفسهم وان الله سمیع علیم (قرآن مجید، آیه 53 سوره انفال).
این، به دلیل آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی دهد، جز آن که آنها خودشان را تغییر دهند؛ و خداوند شنوا و داناست!
ب) له معقبات من بین یدیه ومن خلفه یحفظونه من امر الله ۗ إن الله لا یغیر ما بقوم حتیٰ یغیروا ما بانفسهم ۗ وإذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال (قرآن مجید، آیه 11 سوره الرعد).
برای انسان، مامورانی است که پی در پی، از پیش رو و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیرحتمی] حفظ می کنند؛ (اما) خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (به دلیل اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت!
کلید واژگان: سلامت روانی، اجتماعی، راهکار، بهبود -
مقدمهبه دنبال کشیدن دندان ها ریج آلوئولار تحلیل میرود وباعث عدم کفایت حجم استخوان برای کاشت ایمپلنت می شود.هدف این مطالعه ارزیابی هیستومورفومتریک تاثیر Bio-oss (یک زنوگرفت مشتق از استخوان گاو) و Cerasorb (یک فسفات کلسیم سنتتیک) در پیشگیری یا کاهش تحلیل ریج آلوئولار به دنبال کشیدن دندان و مقایسه آن با ساکت دندان بدون ماده به عنوان کنترل در یک مدل حیوانی (سگ) بود.مواد و روش هادر این مطالعه حیوانی از 5 قلاده سگ 3-2 ساله سالم و بالغ، با نژاد یکسان استفاده شد. دندان های پرمولر دوم و سوم فک پائین سگ ها پس از تهیه فلپ درآورده شد، 13 حفره به عنوان کنترل بدون قرار دادن ماده و بقیه حفرات با استقرار (n=10) Bio-oss یا (n=10) Cerasorb به عنوان مورد، در نظر گرفته شدند. قبل از استقرار مواد یک قالب آلژینات از حفرات خالی تهیه شد و کست حاصل از آن به عنوان یک ایندکس اولیه برای اندازه گیری های بعدی بکار رفت. پس از 6 ماه از جراحی تمام حفرات گروه کنترل و گروه های مورد بدون هیچ مشکلی، ترمیم شدند. بعد از گذشت 6 ماه سگ ها قربانی شدند و قالب گیری ثانویه از فک سگ ها به عمل آمد. نتایج مورفومتریک از نظر میزان تغییرات ارتفاع عمودی کرست باکال و لینگوال و تغییرات عرض ریج از روی کست ها به دست آمد و با آزمون های ANOVA و Kruskal-wallis به ترتیب مورد آنالیز قرار گرفتند. بررسی های هیستولوژیک شامل ارزیابی کیفیت استخوان بدست آمده و بررسی حضور بقایای بیومتریال جذب نشده بود.یافته هامیانگین تحلیل کرست باکال و میانگین تحلیل کرست لینگوال و تغییرات عرض ریج در گروه کنترل با گروه های مورد اختلاف آماری معنی داری نداشت. بررسی هیستولوژیک نشان داد در تمام سه گروه کورتکس استخوانی باکال نازک تر و دارای دانسیتی کمتری از سمت لینگوال بود. ارتشاح سلول های التهابی بسیار کم بود و در کل ظاهر هیستولوژیک در هر سه گروه استخوان لاملار نرمال بود.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که تحلیل افقی و عمودی ریج آلوئولار پس از کشیدن دندان در سه گروه حتی در محل های کنترل حداقل بود.
کلید واژگان: تحلیل استخوان آلوئول، بازسازی استخوان، بهبودIntroductionFollowing extraction of teeth the alveolar ridge resorbs and may result in inadequate bone volume for dental implant placement. The aim of this study was to make a histologic and morphometric analysis of the effect of using Bio-oss (a bovine derived xenograft) and Cerasorb (a β tricalcium phosphate synthetic material) in preventing or reducing the alveolar bone resorption following tooth extraction in comparison with empty sockets as untreated control in a dog model.Materials and MethodsIn this interventional animal study, 5 healthy adult dogs were used. The 2nd and 3rd mandibular premolars were extracted after reflecting a surgical flap. Following random allocation, the available sockets either served as the untreated control (n=13) or received either Bio-oss (n=10) or Cerasorb (n=10) as test groups. An alginate impression was taken before the application of materials to fabricate a stone cast to serve as an index to make morphometric measurements. The healing events were uncomplicated and six months after the surgical procedures,the dogs were sacrificed and after removing the soft tissues, another impression was taken from the mandibular hard tissues and the tissue blocks were prepared for histologic examination. Morphometric maesurments aimed to measure the changes in vertical dimentions of the buccal and lingual bony plates as well as the horizontal reduction of the ridge at the crest. The data were analyzed by ANOVA and Kruskal-Wallis test. The histologic evaluation included the examination of the quality of the harvested bone as well as the inspection for the presence of remnants of unresorbed biomaterials.ResultsThe mean changes of buccal and lingual crests and mean ridge reduction were not significantly different between control and cases groups. Histologic examination revealed that in all three groups, the cortical bony plates were thinner and of lower density at the buccal side compared to the lingual side. No trace of inflammatory cell infiltration was observed in any groups. In general, the histologic appearance of the 3 types of specimens resembled to normal lamellar bone.ConclusionThe results of this study showed that the vertical and horizontal resorbion of alveolar ridge following the extraction were minimal at three groups even at the untreated control sites. -
هدفاین مطالعه به منظور بررسی اثرات ترکیب کلم و سفیده تخم مرغ بر بهبود زخم سوختگی درجه 2 در موش صحرایی طراحی شد.مواد و روش ها50 راس موش صحرایی ماده به پنج گروه 10 تایی تقسیم شدند. پس از بیهوشی عمومی با کتامین و زایلازین (داخل صفاقی)، مساحت معینی از پوست پشت حیوانات با سکه 50 ریالی داغ سوزانده شد و سوختگی های درجه 2 مشابه ایجاد شد؛ گروه شاهد هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. در گروه دوم، سطح زخم سوختگی روزانه یک مرتبه توسط کرم سولفادیازین نقره پوشانده شد. در گروه سوم، سطح زخم روزانه یک مرتبه توسط ترکیب عصاره کلم و سفیده تخم مرغ پوشانده شد. در گروه چهارم، سطح زخم روزانه یک مرتبه توسط ترکیب پودر کلم و سفیده تخم مرغ پوشانده شد و در گروه پنجم، سطح زخم روزانه یک مرتبه توسط ترکیب کلم تازه و سفیده تخم مرغ پوشانده شد. حیوانات در پایان هفته های اول، دوم، سوم و چهارم توسط اتر کشته شدند و از محل زخم نمونه برداری انجام شد و نمونه ها پس از مقطع گیری و رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین مورد بررسی قرار گرفتند.نتایجپس از چهار هفته، میزان بهبودی زخم سوختگی در گروهی که عصاره کلم و سفیده تخم مرغ دریافت کرده بودند، نسبت به سایر گروه ها بهتر و سریع تر بود. ترمیم زخم در گروه های سولفادیازین و پودر کلم مشابه بود. هیچ گونه اختلاف معنی داری بین این دو گروه یا گروه عصاره کلم دیده نشد.نتیجه گیریکاربرد موضعی عصاره کلم و سفیده تخم مرغ به صورت الگوی یک بار در روز نسبت به گروه شاهد اثرات مثبتی بر ترمیم زخم سوختگی درجه 2 در موش صحرایی دارد ولی این تاثیر با اثرات سولفادیازین نقره اختلاف معنی داری ندارد و تقریبا مشابه است.
کلید واژگان: بهبود، زخم سوختگی، سفیده تخم مرغ، کلم، سولفادیازین نقرهPurposeThe present study was designed to investigate the effect of compound of Brassica Oleracea L. and egg-white on burn wound (type 2) healing in Rat. Methods and Material: 50 female rats were studied through dividing them to 5 groups of 10 rats. After general anesthesia with ketamin and xylazin (ip), an area of the back of rats was burned with red-hot 50 Rials coin and similar grade II burns were created. Control group received no medication. In the second group, the surface of wounds were covered daily with silver sulphadiazine. In the third group, the surface of wounds were covered daily with compound of cabbage extract and egg-white. In the fourth group, the surface of wounds were covered daily with compound of cabbage powder and egg-white and in the fifth group, the surface of wounds were covered daily with compound of fresh cabbage and egg-white. Rats were killed by ether at the end of 1,2,3 and 4 weeks and samples were taken from the wound region and were histologically assessed. Then the samples were coloured with Hematoxillin and Eosin and studied quantitatively.ResultsResults showed that after 4 weeks the healing of burn wounds in the group receiving cabbage extract and egg-white was faster and better than other groups. The wound healing in silver sulphadiazin group and cabbage powder group were similar. There were no significant differences between these groups with cabbage extract and egg-white group.ConclusionAdministration of topical cabbage extract and egg-white once a day in second degree burn wounds enhances the healing. Nearly similar results were observed in the silver sulphadiazin group compared with cabbage extract and egg-white group.Keywords: HEALING, BURN WOUND, EGG, WHITE, BRASSICA OLERACEA L, SILVER SULPHADIAZIN -
سرفه کردن ناشی از تحریک کاف لوله تراشه، در هنگام خروج از بیهوشی یک مشکل مهم و شایع بالینی است که ممکن است عوارض ناخوشایندی را به دنبال داشته باشد. با توجه به انتشار لیدوکائین از عرض کاف، و احتمالا بی حسی مخاط تراشه، ما اثرات پر کردن کاف با لیدوکائین 1% را بر میزان سرفه بعد عمل بررسی کردیم.
220 بیمار 65-16 سال، کلاس یک و دو ASA کاندید عمل جراحی انتخابی بعد از لوله گذاری مشابه با لوله روش یا سوپا، به طور تصادفی به سه گروه لیدوکائین 1%، هوای اتاق و مخلوط نایتروس اکساید 50% با اکسیژن تقسیم شدند و کاف پر شد. شیوع سرفه بعد از عمل مشاهده شد و بلافاصله بعد از خارج کردن لوله تراشه، تا 2 ساعت بعد از آن و 2 تا 24 ساعت بعد از عمل ثبت شد. اطلاعات به دست آمده به وسیله تست های کای دو، کروسکال- والیس و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
گروه ها از نظر دموگرافیک مقایسه شدند و تفاوتی از نظر سن، جنس و زمان لوله گذاری تراشه و مدت جراحی با هم نداشتند. شیوع سرفه در زمان بلافاصله و تا 2 ساعت بعد از خارج کردن لوله تراشه در گروه لیدوکائین کمتر از گروه هوا و نایتروس اکساید بود (20% در مقابل 43% و 44%)(P<0.001). شیوع سرفه در دو نوع لوله سوپا و روش هم معنی دار بود (P<0.003).
استفاده از لیدوکائین 1% برای پر کردن کاف لوله تراشه بهتر از پرکردن کاف با هوا یا نایتروس اکساید 50% است و با استفاده از آن سرفه کمتری در به عمل وجود دارد. همچنین شیوع سرفه در لوله سوپا کمتر از لوله روش بود.
کلید واژگان: لیدوکائین، سرفه بعد از عمل، کاف لوله تراشه، بهبود -
آشنایی با پیشکسوتان زنان و ماماییهدفشقاق پستان یکی از علل جدی حذف شیر دهی می باشد. در این مطالعه اثر لانولین بر بهبود شقاق پستان بررسی شده است.روش کار147 مادر شیرده با شقاق پستان بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یکی از دو گروه لانولین را به روی نوک پستان می مالیدند (گروه لانولین) و گروه دوم درمانی بکار نمی برند (گروه کنترل) به تمام مادران در ابتدا آموزش تکنیک شیردهی داده می شد. بیماران تا روز هفتم حداکثر سه نوبت از نظر حذف درد و ترمیم زخم معاینه می شدند...
کلید واژگان: شقاق پستان، لانولین، بهبود، ترمیم
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.